کد مطلب:187840 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:266

بشارت بر نور هدایت و نشر علوم
مرحوم شیخ صدوق، كلینی، مجلسی و دیگر علماء رحمة الله علیهم آورده اند:

روزی سلیم بن قیس هلالی به محضر مبارك مولای متقیان امام علی علیه السلام آمد؛ و از آن حضرت چند سؤ ال كرد؛ و امام علیه السلام پاسخ او را بیان فرمود.

و سپس حضرت اظهار داشت: روزی در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم، كه ضمن بیان مطالبی پیرامون اوصیاء و خلفاء بعد از من، افزود:

اولین آنها فرزندم، حسن و سپس حسین (سلام الله علیهما) خواهند بود و بعد از او فرزندش علی بن الحسین علیهماالسلام و پس از او نیز پسرش، به نام محمد بن علی (باقر العلوم علیه السلام) می باشد.

و آن گاه خطاب به حسین علیه السلام نمود و فرمود: به همین زودی در حیات تو فرزندی به نام محمد بن علی - سلام الله علیهما - متولد می شود، پس سلام مرا به او برسان.

و سپس تمام دوازده خلیفه خود را تا آخر معرفی نمود. [1] .

همچنین آورده اند:

چون حضرت باقرالعلوم علیه السلام به دنیا آمد، امام سجاد صلوات الله علیه فرمود: فرزندم، باقرالعلوم را بیاورید.

در این هنگام یكی دیگر از فرزندانش اظهار داشت: چرا این نوزاد را به عنوان باقر مطرح نمودی؟

امام سجاد علیه السلام سر به سجده نهاد و پس از آن كه سر از سجده برداشت، فرمود: این نوزاد امام و راهنما و نور هدایت امت است؛ او گنجینه بردباری و علوم مختلف است؛ او شكافنده همه ی علوم و فنون خواهد بود، او شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد. [2] .

و نیز آورده اند:

چون روزهای آخر عمر حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به پایان رسید جبرئیل امین علیه السلام صحیفه ای را از طرف خداوند تقدیم آن حضرت نمود، كه هر قسمتی از آن مربوط به یكی از ائمه اطهار علیهم السلام بود كه شرح وظائف هر یك به طور فشرده بیان شده بود؛ و هر یك از ایشان وظیفه داشت كه در پایان عمر خویش آن را به امام بعد از خود تحویل دهد.

پس هنگامی كه امام سجاد، زین العابدین علیه السلام در آخرین لحظات عمر پربركتش بود، آن صحیفه را تحویل فرزندش امام محمد باقر علیه السلام داد.

وقتی امام باقر سلام الله علیه آن صحیفه را گشود، این شرح وظائف را ملاحظه نمود:

كتاب خداوند - قرآن - را تفسیر نما، امت را كمك و راهنمائی كن و حقایق را بیان و روشن ساز و از هیچ قدرتی بیم و هراس نداشته باش مگر از خداوند متعال.... [3] .


[1] تلخيص از غيبة نعماني: ص 75، ح 10، كافي: ج 1، ص 64، ح 1، احتجاج طبرسي: ج 1، ص 264، بحار: ج 36، ص 273، ح 96، حلية الا برار: ج 3، ص 253، ح 1.

[2] كفاية الاثر: ص 237، بحار الا نوار: ج 36، ص 388، ح 3.

[3] اصول كافي: ج 1، ص 279، ح 1، امالي طوسي: ج 2، ص 56، بحارالانوار: ج 36، ص 192، ح 1، و ج 48، ص 27، ح 46.